۱۳۹۰ خرداد ۶, جمعه

این دست کجه

محبوب من، این دراکولای کاکازین، با اون همه دارایی، با این همه رعنایی، که هرجا قدم میذاریم، سرها ناخودآگاه به سمتش میچرخه، یه عادت کوچولوی زشت داره، تو مغازهای لوکس جنس بلند میکنه، این عمل از فرط امکان ناپذیر بودن و از اوج بعید بودن در من، در اون برام جذابه، خیلی جذابه، اینجوری پیش بره فکرمیکنم نفر بعدی که عاشقش میشم یه قاتل باشه...

۱ نظر:

  1. باید تنبیه اش کرد طوری که نتونه بشینه تا ده روز

    پاسخحذف